ب
به گمانی که الان دارم، هولناک ترینِ کار ها نفوذ و واکاوی و نهایتا تشریح چیزهایی است که بر انسان می گذرد.
این جهان بیرون نیست که ما را (منظورم انسان هاست به مثابه یک نوع) می سازد. بلکه جهان بیرونبا همه کاستی ها و زشتی هایش، متعادل شده و فیلتر شده درونیات هولناکی است که انسان ها دارند.
روان کاوی، تلاشی بود که سعی کرد کمتر از بقیه مضحک باشد، اما سرنوشتت جور دیگری رقم خورده بود.
بسم الله الممتحن
کسی که لاف عقل می زند، بیش تر بی عقلی می کند
کسی که لاف علم می زند، نادان تر می شود
کسی که لاف فهم و شعور می زند، کم شعورتر می شود
کسی که لاف مال می زند، نیازمند تر می گردد
کسی که.
.
.
انگار نه؛ یقینا پروردگار متعال ما را با لاف هایمان می آزماید و دروغ های ما را رسوا می کند. شوخی که نیست، هم در قرآن فرستاده و هم در حدیث قدسی گفته. بزرگ خدایی است و عجب حکمتی دارد!
پژوهش مرده است
*«پژوهش» نیز مانند بسیاری از فعالیت های دانشگاهی، اخلاق خاص خود را دارد. البته منظور من از اخلاق، باید و نباید های روشی(مانند امانت داری در نقل منابع یا .) نیست. بلکه اخلاق پژوهش را باید در یک گام عقب تر نیز جستجو کرد. از این مرحله از اخلاق پژوهشی عموما با نام «روحیه پژوهش» یاد می کنند اما این تعبیر بسیار رهزن و گمراه کننده است و به نظر می رسد که اگر همان تعبیر «اخلاق پژوهش» را توسعه معنایی بدهیم، راحت تر به مقصود می رسیم. مخصوصا که «بی اخلاقی پژوهشی» عنوان بهتری برای نشان دادن وضعیت کنونی است تا «نداشتن روحیه پژوهش».
ادامه مطلب
سه پوزِ سه سرِ شش چشم*
در باب وم آشتی با ضحاک و نگاهی به داستان شیخ صنعان
فارغ از توصیفات و معرفی شاهنامه از ضحاک(که در زمینه فکری-فرهنگی خاصی رخ
داده) ضحاک را دقیقا نمی توان وجه «ضد زندگی» و «ضد انسانی» معرفی کرد. اگر از
الگوی دوگانه سیاه-سفید عبور کنیم و با دوگانه زندگی-ضد زندگی مواجه شویم، می
توانیم با خوانشی جدید از ضحاک(به عنوان نمونه ای کامل)، جریان «زندگی» را در
مقابل جریان «ضد زندگی»(یا باطل، ظلم و هر چیز دیگر) بدانیم. برای طرح چنین دوگانه
ای، نیازمند ارجاع حقیقت زندگی به «واقعیت و آنچه هست»(در مقابل ایده آرمانی)
هستیم.
ادامه مطلب
بسمه تعالی
به متین؛
درباره اندیشه، فرم و تحول ایماژ ها
نوشته زیر انضمامی ترین نوشته ای است که تا الان نوشته ام و فکر می کنم نوشتن آن در این دقایق، ضروری ترین کاری است که می توانستم انجام دهم.
هیچ چیزی را نمی توان انضمامی تر از مسئله ای که در مورد آن خواهم نوشت پیدا کرد. در واقع ما در مورد مسائل انضمامی به طور بسط یافته ای دچار توهم هستیم. آن چیزهایی که تاکنون انضمامی فرض می شدند در میان هاله های غلیظ انتزاعیات، هیجانات و احساسات جا گرفته اند. انضمامی ترین مسئله همواره بنیادی ترین مسئله است. برای پرداختن به چنین نکته ای نیاز به استدلال نیست. ما امور را یا می دانیم یا نمی دانیم. آنچه را که می دانیم دانسته ایم و آنچه را که نمی دانیم، حقیقتا نمی دانیم. تفاوت تنها در اجمال یا تفصیل آنهاست.
ادامه مطلب
(نسخه ios سروش از روی اپ استور حذف شده. به صورت لینک مستقیم هم جایی پیدا نکردم. ولی احتمالا از طریق آی اپس که لینکش رو گذاشتم بشه دانلود کرد)
.
.
.
(از طریق این لینک میشه به نسخه تحت وب بله هم دسترسی داشت)
بسمه تعالی
به متین؛
درباره اندیشه، فرم و تحول ایماژ ها
نوشته زیر انضمامی ترین نوشته ای است که تا الان نوشته ام و فکر می کنم نوشتن آن در این دقایق، ضروری ترین کاری است که می توانستم انجام دهم.
هیچ چیزی را نمی توان انضمامی تر از مسئله ای که در مورد آن خواهم نوشت پیدا کرد. در واقع ما در مورد مسائل انضمامی به طور بسط یافته ای دچار توهم هستیم. آن چیزهایی که تاکنون انضمامی فرض می شدند در میان هاله های غلیظ انتزاعیات، هیجانات و احساسات جا گرفته اند. انضمامی ترین مسئله همواره بنیادی ترین مسئله است. برای پرداختن به چنین نکته ای نیاز به استدلال نیست. ما امور را یا می دانیم یا نمی دانیم. آنچه را که می دانیم دانسته ایم و آنچه را که نمی دانیم، حقیقتا نمی دانیم. تفاوت تنها در اجمال یا تفصیل آنهاست.
ادامه مطلب
بسمه تعالی
به شدت احساس می کنم یکی از ضروری ترین کارهایی که «همه» باید انجام بدهیم، نوشتن است.
منظور من از نوشتن این نیست که برویم و هر چه درونمان داریم به بقیه بگوییم. چنین کاری را شاید بتوان با اشتراک گذاری لحظات تهوع توسط بیمار مقایسه کرد.
نه
نوشتن اینها نیست. ما نباید در نوشتن هدفی خودخواهانه داشته باشیم. بلکه من با نوشتن خودم را مجددا می شناسم و به دنبال این خودشناسی، دیگران را هم به رسمیت می شناسم. منظورم این است که نوشتن در آنِ واحد دو هدف دارد: بازشناسی خود و بازشناسی دیگران. اگر بخواهم همین را با تعبیر دیگری بگویم و از آن نتیجه دلخواهم را بگیرم با اینطور بیان کنم: شخصی ترین و درونی ترین هدف در نوشتن هیچ مرزی با اهداف بیرونی و غیر شخصی ندارد. اینکه ما تصور کنیم گاهی برای دل خودمان می نویسیم و گاهی برای مطالعه بقیه، حرف گزافی است. می خواهم بگویم راهی که پیش روی نویسنده(به معنای عام کلمه) وجود دارد صرفا شامل دو گزینه است: آیا او انسان متعهدی است یا نه؟
ادامه مطلب(این متن، اعتراضی بود که کلاس روش پژوهش دانشگاه. حقیقتا چیزی که یاد نگرفتم، اما سعی کردم عوض توقعات استاد که می خواست ما در ازای 32 ساعت آموزشِ نیمه کاره یک مقاله ولو آماتور تحویل بدهیم، این متن را بنویسم. القصه نمره ام صفر شد و مجبور شدم یک چیز غریبی به اسم مقاله تحویل بدهم. این متن را هم می گذارم برای درس عبرت)
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه ای بر روش شناسی پژوهش اجتماعی
یا
فرصتی برای گفتگو پیرامون آنچه تاکنون مغفول مانده
ادامه مطلب
درباره این سایت